دسته‌بندی: ادبیات لاتین
بر جاده‌ای پُرغبار به جست‌وجوی لبانِ توام خمان خمان می‌کاوم، زیر و زبرِدهر سنگِ خزه‌پوش را، حلزون‌های خفته‌ در سایه‌بانِ مارپیچِ نمناک را، بیدار می‌کنم می‌پرسم که محبوب من کجاست؟ شاخک‌هایشان از صدف بیرون می‌آید به خورشید، دزدانه نگاهی می‌کنند و ناپدید می‌شوند... بی‌هیچ کلامی می‌پرسم از سنگ؛ با دستانِ مشتاقِ گرمم رخِ زبرش را نوازش می‌کنم، و او همچنان خاموش. می‌پرسم از خورشید: به جانبِ مغرب سر خم می‌کند، و من تمامِ مغرب‌زمین را، برای یافتنت در پیِ خورشید می‌روم... #هالینا_پوشویاتوسکا ترجمه: #بنفشه_میرزایی #شعر #ادبیات #عاشقانه #دوستت_دارم #حس_خوب #زندگی #حال_خوب #دل_نوشته #عکس_نوشته #poetry #feelinggood #lovestory #آدم_سربه_حوا @adamesarbehava - 480 https://instagram.com/adamesarbehava

۴۸۰ | هالینا پوشویاتوسکا

ادبیات لاتین ۵ مرداد ۱۴۰۰

بر جاده‌ای پُرغبار به جست‌وجوی لبانِ توام خمان خمان می‌کاوم، زیر و زبرِدهر سنگِ خزه‌پوش را،[…]

ادامه مطلب
1
۴۷۸ | میا شریدن

۴۷۸ | میا شریدن

ادبیات لاتین ۳ مرداد ۱۴۰۰

چشم‌هایش همه‌ آن چیزی را که صدایش نمی‌توانست، به من گفت: ما هزاران کلمه با هم[…]

ادامه مطلب
1
بیا با من زندگی کن تا بنشینیم روی صخره‌ها کنار رودخانه‌های کم‌عمق بیا با من زندگی کن تا میوه‌ی بلوط بکاریم در دهان یکدیگر و این آیین ما شود برای سلام گفتن به زمین پیش از آنکه پرت‌مان کند دوباره به میان برف‌ها و حفره‌های درون‌مان لبریز شود از ناگواری‌ها بیا با من زندگی کن پیش از آنکه زمستان دست بکشد از تنها بالشتی که آسمان تا به امروز بر آن سر گذارده و حفره‌های درون‌مان لبریز شود از برف بیا با من زندگی کن پیش از آنکه بهار این هوا را ببلعد و پرندگان آواز بخوانند. #جان_یائو ترجمه #آزاده_کامیار #شعر #ادبیات #عاشقانه #دوستت_دارم #حس_خوب #زندگی #عکس_نوشته #دل_نوشته #حال_خوب #poetry #feelinggood #lovestory #آدم_سربه_حوا @adamesarbehava - 476 https://instagram.com/adamesarbehava

۴۷۷ | جان یائو

ادبیات لاتین ۲ مرداد ۱۴۰۰

بیا با من زندگی کن تا بنشینیم روی صخره‌ها کنار رودخانه‌های کم‌عمق بیا با من زندگی[…]

ادامه مطلب
2
عادت داشت نوک خودکار را بین لب‌هایش بگیرد. یک روز جامدادیَش را دزدیدمو تمام خودکارهایش را بوسیدم... میدانم صورت خوشی ندارد ولی عصر خودمانی‌ای بود، فقط منو خودکارها! وقتی بابا آمد ازم پرسید چرا لبهایم آبی شده؟میخواستم بگویم برای این‌ که او #آبی می‌نویسد همیشه آبی! #استیو_تولتز #شعر #ادبیات #عاشقانه #حس_خوب #زندگی #دوستت_دارم #ادبیات_جهان #عکس_نوشته #دل_نوشته #poetry #feelinggood #lovestory #آدم_سربه_حوا

۴۶۵ | استیو تولتز

ادبیات لاتین ۲۱ تیر ۱۴۰۰

عادت داشت نوک خودکار را بین لب‌هایش بگیرد. یک روز جامدادیَش را دزدیدمو تمام خودکارهایش را[…]

ادامه مطلب
2
تنهایی تلفنی‌ست که زنگ می‌زند مُدام صدای غریبه‌ای‌ست که سراغِ دیگری را می‌گیرد از من یک‌شنبه‌ی سوت‌وکوری‌ست که آسمانِ ابری‌اش ذرّه‌ای آفتاب ندارد حرف‌های بی‌ربطی‌ست که سر می‌بَرَد حوصله‌ام را #تنهایی زل‌زدن از پشتِ شیشه‌ای‌ست که به شب می‌رسد فکرکردن به خیابانی‌ست که آدم‌هایش قدم‌زدن را دوست می‌دارند آدم‌هایی که به خانه می‌روند و روی تخت می‌خوابند و چشم‌های‌شان را می‌بندند امّا خواب نمی‌‌بینند آدم‌هایی که گرمای اتاق را تاب نمی‌آورند و نیمه‌شب از خانه بیرون می‌زنند تنهایی دل‌سپردن به کسی‌ست که دوستت نمی‌دارد کسی که برای تو گُل نمی‌خَرَد هیچ‌وقت کسی که برایش مهم نیست روز را از پشتِ شیشه‌های اتاقت می‌بینی هر روز تنهایی اضافه‌بودن‌ است در خانه‌ای که تلفن هیچ‌وقت با تو کار ندارد خانه‌ای که تو را نمی‌شناسد انگار خانه‌ای که برای تو در اتاقِ کوچکی خلاصه شده است تنهایی خاطره‌ای‌ست که عذابت می‌دهد هر روز خاطره‌ای که هجوم می‌آوَرَد وقتی چشم‌ها را می‌بندی #دریتا_کومو #شعر #ادبیات #عاشقانه #حس_خوب #زندگی #شعرجهان #دل_نوشته #دوستت_دارم #آدم_سربه_حوا @adamesarbehava - 459 https://instagram.com/adamesarbehava

۴۵۹ | دریتا کومو

ادبیات لاتین ۱۵ تیر ۱۴۰۰

تنهایی تلفنی‌ست که زنگ می‌زند مُدام صدای غریبه‌ای‌ست که سراغِ دیگری را می‌گیرد از من یک‌شنبه‌ی[…]

ادامه مطلب
2

– ۴۵۷ –

ادبیات لاتین ۱۳ تیر ۱۴۰۰

از دورها و دورها می‌آیی، و فقط یک چیز، فقط یک چیز کوچک در زندگی من[…]

ادامه مطلب
5
– ۴۳۹ –

– ۴۳۹ –

ادبیات لاتین ۲۶ خرداد ۱۴۰۰

به یاد چشم‌های قشنگ گیرنده‌اش افتادم. وقتی که به من نگاه می‌کرد، چیزی از او به[…]

ادامه مطلب
1
– ۴۲۸ –

– ۴۲۸ –

ادبیات لاتین ۱۵ خرداد ۱۴۰۰

بر صندلی خواهم نشست سیگاری خواهم کشید و به میخ‌هایی فکر خواهم کرد که روزی به[…]

ادامه مطلب
2

– ۴۲۳ –

ادبیات لاتین ۱۰ خرداد ۱۴۰۰

این نامه فقط به رسم استقبال از تو است، برای این‌که به تو بگوید یک روز[…]

ادامه مطلب
3
تو را دوست دارم آن‌سان که هرگز کسی را دوست نداشته‌ام و دوست نخواهم داشت. تو یگانه هستی و خواهی ماند بی هیچ قیاسی با دیگری این حس چیزی است آمیخته و عمیق چیزی که تمامِ ذراتم را دربرمی‌گیرد تمام امیال‌ام را ارضاء می‌کند و تمام غرورهایم را نوازش این را حس می‌کنی؟ گر چه تن‌هایمان دور هستند اما روح‌هایمان همدیگر را لمس می‌کنند. روحِ من اغلب با روحِ توست. #گوستاو_فلوبر #شعر #ادبیات #عاشقانه #حس_خوب #زندگی #دوستت_دارم #روزنو #poetry #lovestory #feelinggood #آدم_سربه_حوا

– ۴۱۱ –

ادبیات لاتین ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰

تو را دوست دارم آن‌سان که هرگز کسی را دوست نداشته‌ام و دوست نخواهم داشت. تو[…]

ادامه مطلب
0
– ۴۱۰ –

– ۴۱۰ –

ادبیات لاتین ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰

تنها از سکوت تو پیش از آن که سخن گویی هر آنچه را که باید، در[…]

ادامه مطلب
0
– ۴۰۷ –

– ۴۰۷ –

ادبیات لاتین ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰

تو را تماشا می‌کنم خورشید بزرگ می‌شود و عنقریب روزمان را سرشار می‌سازد بیدار شو با[…]

ادامه مطلب
0
– ۴ –

– ۴ –

ادبیات لاتین ۵ شهریور ۱۳۹۹

تن نیست آدمی عدد است کم‌ می‌شود هر روز #آدونیس     #شعر #ادبیات #adunis #poetry[…]

ادامه مطلب
0
– ۵ –

– ۵ –

ادبیات لاتین ۵ شهریور ۱۳۹۹

. . . خـدا شب را آفـرید بشـر تـاریکـی را! #اسپایک_میلیگان     #شعر #ادبیات #spikemiligan[…]

ادامه مطلب
1